026-32238651
026-32238651
026-32287019
026-32287019

تاریخچه آموزش موسیقی کودک در جهان

از ابتدای قرن بیستم، نیاز به شیوه‌های مدون در آموزش موسیقی به کودکان توسط موسیقی دانان مطرح شده‌است. شیوه‌های مهم آموزش موسیقی به کودکان عبارتند از:

روش «مونته سوری» :
 اولین کسی بود که به تدوین روش‌های آموزش موسیقی به کودک پرداخت. او یک پزشک زن اهل ایتالیا بود و حرفه او موسیقی نبود. وی در سال ۱۹۰۷ «خانه کودکان» را برای کودکان ۳ تا ۷ سال تأسیس کرد و مشکلات آموزشی و تربیتی کودکان معلول را مطرح نمود و در این راه به آموزش موسیقی کودک دست یافت.

 روش «امیل ژاک-دالکروز» (۱۹۵۰–۱۸۶۵):
هنگساز، نوازنده و آموزگار سوئیسی بود و معتقد بود که دوران کودکی برای گسترش مهارت‌های پایه‌ای موسیقی بسیار اهمیت دارد و رشد هوش و شعور موسیقایی یکی از زیر ساخت‌های آموزش و تربیت کودکان است. وی روشی را تدوین کرد که اساس آن بر بداهه خوانی در سلفژ و سرایش بود اما در عمل با حرکاتی مواجه شد که خودش آن را «یوریتمیک» نامگذاری نمود. «یوریتمیک» حرکاتی بود که کودکان را از طریق حرکت‌های فیزیکی به درک و دریافت مفاهیم و عناصر موسیقایی نظیر: ملودی، ریتم، هارمونی سبک و فرم می‌رساند. در این روش ذهن بر حرکات بدن تأثیر داشت. دست زدن، پریدن، صحبت کردن، آواز خواندن، قدم زدن، خزیدن، لغزیدن، تلو تلو خوردن و … در این شیوه استفاده می‌شوند.

روش «کارل ارف» (۱۹۸۲–۱۸۹۵):
هنگساز، مربی و موسیقیدان آلمانی بود. او «مدرسه موسیقی و ورزش» را تأسیس نمود. وی بر خلاقیت و بداهه پردازی تأکید داشت و هدف اولیه موسیقی را پرورش خلاقیت و کشف توانایی‌های بالقوه کودکان می‌دانست. در متد اُرف عناصری مانند: بیان، آواز، ریتم و حرکت اساس و مبنای آموزش هستند. این شیوه با تکیه بر عناصر موسیقی، نمایش و حرکت، توانائی‌های ذهنی و جسمی، مهارت‌های شنیداری و رفتاری کودکان، ذوق درک موسیقی و زیبائی‌شناسی آن‌ها را تقویت می‌سازد و از طریق استفاده از سازهای جذاب و ساده استعداد موسیقی کودکان را پرورش می‌دهد. در سال ۱۳۴۸ «سعید خدیری» که دانش آموختة مکتب ارف در آلمان بود برای اولین بار این شیوه آموزشی را در ایران مطرح نمود.

روش «زولتان کدای» (۱۹۶۷–۱۸۸۲):
آهنگ‌ساز و آموزگار مجارستانی بود. گرچه شیوه «کدای» از نام او گرفته شده‌است، اما این روش بوسیله خودش ایجاد نشده‌است بلکه فلسفه‌های وی در آموزش برای این شیوه بکار گرفته شده‌است. کُدای بدین خاطر به آموزش موسیقی کودکان علاقه‌مند شد، که در سال ۱۹۵۲، وقتی کیفیت خواندن آوازهای دانش‌آموزان را در مدرسه شنید احساس کرد باید کاری انجام دهد که باعث پیشرفت سیستم آموزش موسیقی در کشورش گردد. او مقالاتی در جهت بالا بردن آگاهی مردم نسبت به این موضوع نوشت و در نوشته‌هایش از کیفیت ضعیف آموزش موسیقی در مدارس به ویژه در مقاطع متوسط انتقاد کرد. در سال ۱۹۳۵، به همراه یکی از همکارانش به نام «ژِنو آدام»، پروژه‌ای را آغاز کرد که به بازبینی تدریس موسیقی در مدارس ابتدایی و راهنمایی می‌پرداخت. وی با ابداع برنامه‌ها و روش‌های جدید تدریس که شامل قطعات موسیقی جدید برای کودکان می‌شد آن پروژه را هدایت کرد که در قالب چندین کتاب منتشر شد. تلاش‌های کُدای در سال ۱۹۴۵، هنگامی که دولت جدید مجارستان شروع به اجرای نظریات او در مدارس کرد، به بار نشست. اولین مدرسه ابتدایی موسیقی در سال ۱۹۵۰ افتتاح شد. پس از آن حدود ۱۰۰ مدرسه موسیقی ظرف یک دهه آغاز به کار کردند. پس از ۱۵ سال حدود ۵۰ درصد مدارس مجارستان، مدرسه‌های موسیقی بودند. در حال حاضر شیوه کدای به عنوان یکی از روش‌های پایه آموزش موسیقی به کودکان در سراسر دنیا مطرح می‌باشد.

 روش «ادگار ویلمز» و «مارتینو» :
ادگار ویلمز اهل سوئیس بود. او معتقد بود آموزش موسیقی قبل از تولد و در «رحم» مادر شکل می‌گیرد. در سیستم «ویلمز» ۲ عامل کودک و خانواده اهمیت دارد. بنا به اعتقاد «ویلمز» فعالیت‌های جدی آموزشی در زمینه موسیقی را تا قبل از ۶ سالگی نباید به کودک آموزش داد، اما کودک تا ۶ سالگی باید از نظر شناخت و درک مفاهیم و بنیان‌های موسیقی یک موسیقیدان بشود. بنیان‌های اساسی موسیقی از نظر «ویلمز»، عبارتند از: ریتم، ملودی و هارمونی. او عقیده داشت، برای یافتن این سه عنصر باید آن‌ها را در طبیعت و اجتماع جستجو کرد و در اختیار کودک گذاشت. در این روش، هیچ ساز مخصوص کودکان وجود ندارد. مگر اینکه کودک خود آن را کشف نماید. ضمن اینکه تمامی سازهای موجود می‌بایست در اختیار کودک باشد تا او بتواند بر اساس گرایش و روحیاتش ساز را انتخاب کند. «ویلمز» شروع آموزش خود را به جای مدارس در مهد کودک‌ها، متمرکز می‌نماید. روش «مارتینو» نیز بسیار شبیه به «ویلمز» است اما «مارتینو» در دبستان‌ها تمرکز داشت. در این روش، آموزش آواز بسیار اهمیت دارد.

 روش «شینیچی سوزوکی» (۱۹۹۸–۱۸۹۸):
شینیچی سوزوکی مدرس ویلن اهل ژاپن بود. او پس از جنگ جهانی دوم، زندگی خود را وقف آموزش موسیقی به کودکان نمود. او معتقد بود توانایی موسیقی، استعدادی ذاتی نیست بلکه قابلیتی است که می‌توان آن را پرورش داد. توانایی‌های کودکان در شرایطی که برای آن‌ها، آموزش صحیح و محیط فراگیری مناسب فراهم گردد، رشد خواهد کرد. او آموزش موسیقی را مانند آموختن زبان مادری می‌دانست. «سوزوکی» این نظریه را در مورد آموزش ویلن به کار برد و به تمام کودکان قطعات باخ، ویوالدی، هندل، و موتزارت را آموخت و آن‌ها خیلی زود قطعاتی را که به وسیله شنیدن ملودی‌های کوتاه، که بارها و بارها تکرار می‌شدند یادگرفتند تا این که در نهایت می‌توانستند کل اثر را حفظ کنند. «سوزوکی» آموزش شفاهی را مؤثر می‌دانست و به آموزش ذهنی معتقد نبود. در این روش بهترین سن شروع آموزش موسیقی ۳ یا ۴ سالگی است. در شیوه «سوزوکی»، نقش والدین بسیار اهمیت دارد. معلم، کودک و والدین ۳ محور آموزش موسیقی در این روش هستند. در این شیوه نیازی نیست والدین موسیقیدان باشند، بلکه به آن‌ها قدم به قدم آموزش داده می‌شود تا به کودک در منزل کمک کنند. در روش «سوزوکی»، تأخیر در نت خوانی و آشنایی با شکل‌های رایج موسیقی تا زمانی که مهارت‌های شنیداری و تکنیک نواختن ساز در کودکان تثبیت نشده، امری بدیهی است. همان گونه که آموزش دستور زبان و نگارش بعد از آن که کودک توانست سخن بگوید امکان‌پذیر است.

سیستم «منهتن»:
 در سال ۱۹۷۰ و پس از تأسیس کالج «مانهاتان ویل» در آمریکا موسیقی به صورت گسترده آموزش داده می‌شد. هدف آن بود که هنر و ادبیات در ایالات متحده ارتقاء یابد. به همین علت، طرحی تحقیقاتی به نام (اینتراکشن) یا تأثیر متقابل، تصویب شد. این طرح برنامه آموزش موسیقی از کودکستان تا دانشگاه را تحت پوشش خود قرار می‌داد. این شیوه، ترکیبی از روش‌های موجود بود و اساس فعالیت‌ها مانند روش «مونته سوری» بر مبنای کشف و یافته‌های شخصی بود. در این روش، کودکان هم سن و سال یافته‌ها و تجربیات شخصی خود را با هم مقایسه می‌کنند. به‌طور مثال یک گروه از کودکان، با یک کاغذ مچاله شده، صداهای متفاوتی را ایجاد می‌کنند، کودک صداهای مختلفی را تجربه می‌کند تا اینکه به صدای مخصوص خودش برسد. آموزش معلّم در این سیستم در درجه اول اهمیّت قرار می‌گیرد. به همین منظور کنسرواتوارهای مختلف، معلمان ورزیده‌ای در این زمینه تربیت می‌کنند. از جمله فعالیت‌هایی که در این شیوه انجام می‌شود عبارتند از: راهنمایی و کشف، کاربرد دوباره صداها، بداهه نوازی با صداها، بازسازی صداهای پیرامون خود و ... 

 

نظرات كاربران :