موسیقی آوازی در قرن بیستم
موسیقی این دوره مانند هنرهای دیگر تحت تاثیر اتفاقات مهمی همچون جنگ ، ظهور تکنولوژی های نوین و مواد موسیقایی جدید، توجه بیشتر به علوم ریاضی و فلسفه در خلق آثار است
مکاتب در پی هم ظهور پیدا کرده و هر کدام تغییراتی در ساختار موسیقی میدهند.توجه به فلسفه و فرهنگ موسیقایی کشورهای مختلف مواد موسیقایی جدیدی را نمایان میسازد.
ملودی در این دوره دارای پرش های زیاد،فواصل کروماتیک و استفاده از نامطبوع های فراوان است. هارمونی نیز از نامطبوع های شدید استفاده میکند و دارای چیدمان های متفاوت همچون سکندال ها،کوارتال ها و خوشه های صوتی میشود.
ضرب هایی با شدت قوی، تغیییرات ناگهانی ضرب ها، تغییرات پی در پی متر و استفاده از مترهای متفاوت شاخصه این دوران میباشد.
رنگ های صوتی متفارت و نامتعارف، تضادهای شدید صوتی و استفاده از سازهای الکترونیک موسیقی این دوران را متفاوت میکند.
موسیقی کُرال نیز همانند دیگر ژانرهای موسیقی دورهای از آزمایش و تحول را در طول قرن قرن بیستم تجربه کرد. در حالی که اندکی از آهنگسازان شناختهشده عمدتاً بر روی موسیقی کُرال تمرکز کرده بودند، مهمترین آهنگسازان اوایل سده نمونههای خوبی ساختند که به رپرتوار نیز افزوده شدند.
آهنگسازان اواخر دوره رومانتیک، همانند گوستاو مالر ، ریچارد اشتراوس و سرگئی راخمانینف به گسترش این ژانر کمک کردند.
مس در سل مینور اثر رالف وان ویلیامز یادآور سبک رنسانس است، در حالی که طراوت و چالاکی زبانهای هارمونیک جدید را نیز به نمایش میکشد. او به تنظیم آهنگهای محلی انگلیسی و اسکاتلندی نیز پرداخت.
آهنگساز اوکراینی میکولا لئونتویچ نیز به کشف راههای جدیدی برای هارمونیزه کردن و تنظیم قطعات فولکلور اوکراینی پرداخت و توانست شاهکارهایی چون Dudaryk و Shchedryk را بیافریند.
ظهور آتونالیته و دیگر سیستمها و تکنیکهای هارمونیک غیرسنتی در قرن بیستم نیز، بر موسیقی کرال تأثیر گذاشتند. در این سالها، موسیقی سریالی در کرالهای ساخته آرنولد شونبرگ از جمله: سرود "Dreimal Tausend Jahre" به نمایش گذاشته میشود، در حالی که سبک خاص آهنگساز در استفاده از تکنیک رسیتاتیو «آواز نزدیک به صحبت کردن » در سرود مذهبی "De Profundis" آشکار است.
نوع متمایز زبان مُدال پل هیندمیت چه در مسهای آکاپلا و چه در شش شانسون او بر روی اشعاری از ریلکه نمود پیدا میکند. اگرچه او در رکوئیم سکولار خود به نام "When Lilacs Last in the Dooryard Bloom'd", سبک کنترپوان دیسونانسی را ارائه میدهد. این کنترپوان دیسونانسی را در "Cinq Rechants" اثر الیویه مسیان که بازگوکننده داستان تریستان و ایزولده است، میتوان دید.
تنظیمهای سرود مذهبی توسط چارلز آیوز، غیرقابلمقایسه بودن زبان هارمونیک رادیکال وی را نشان میدهد.
آکرد های کلاستر یا خوشههای صوتی و عناصر اتفاقی در موسیقیهای کرال ساخته کشیشتف پندرتسکی، خالق «پاسیون سن لوقا»، نقش برجستهای را بازی میکنند.این مورد دربارهٔ جورج لیگتی نیز صادق است؛ از ساختههای وی میتوان رکوئیم و نور جاودان را نام برد
میلتون بابیت سریالیسم کامل را وارد کارهای کرال کودکان ساخت.
در همان دوره دنیل پینکهام قطعاتی برای کر و نوار الکترونیکی نوشت. در قطعات سرود پاندا و سرود فضانورد، مردیت مانک با تنظیم غیرمتعارف موسیقی برای متن این قطعات، در جستجوی نتهای هارمونیک است. قطعاتی که چنین لحن ناآشنایی دارند، دشوار بوده و به ندرت توسط آماتورها اجرا میشوند، ولی به هر حال این قطعات جای خود را در رپرتوار گروههای کر حرفهای و نیمهحرفهای سرتاسر جهان پیدا کردهاند.
از سبکهای در دسترستر موسیقی کرال میتوان به آثاری از بنجامین بریتن، از جمله: رکوئیم جنگ و آهنگهای پنج گل و شادی در بره اشاره کرد. موتتهایی برای کریسمس،گلوریا و مس در سل ماژور از ساختههای فرانسیس پولنک غالباً اجرا میشوند.
کارل اُرف نمونهای کهنگرا را در کانتاتای کارمینا بورانا به نمایش میکشد که بسیار نیز اجرا شدهاست.
آهنگسازانی از اروپای شرقی همچون بلا بارتوک و زولتان کدای مقدار اندکی موسیقی برای گروههای کر نوشتند. مس برای گروه کر دوبل ساخته فرانک مارتن که به پراجراترین اثر این آهنگساز تبدیل شدهاست، با زبان هارمونیک مدرن متمایزش، کیفیت (مدالیته) و کنایه را با فرمهای قرون وسطایی و رنسانس ترکیب میکند.
گروه به اصطلاح مینیمالیستهای مذهب گرا را آروو پارت معرفی نمود. برخی از ساختههای او چون مگنیفیکات و پاسیون یوحنا غالباً اجرا شدهاند. آهنگسازانی دیگر، چون جان تِونر خالق اثر آهنگی برای آتنا و هنریک گورتسکی آهنگساز Totus Tuus نیز این عنوان را دارند.
مینیمالیسم و پسا مینیمالیسم آمریکایی را میتوان در کارهای آهنگسازانی چون استیو رایش در قطعه موسیقی صحرا و اقتباسهای کرال از روی اپرای انیشتین بر روی ساحل اثر فیلیپ گلس جستجو کرد.
در این میان میتوان از آهنگسازانی دیگر چون جان آدامز خالق اپرای مرگ کلینگوفر و دیوید لَنگ، صاحب اثر مصائب دخترک کبریت فروش،برنده جایزه پولیتزر یاد کرد.
موسیقی آوازی در قرن بیست و یکم
با آغاز قرن بیست و یکم، موسیقی کُرال دوباره مورد توجه واقع شد که بخشی از آن را میتوان به دلیل علاقه ایجاد شده به سبک کارهای کُرال قابل دسترس و نفوذ آهنگسازان معروف و خلاقی چون اریک ویتاکر، دانست.
میتوان تأثیرات چندفرهنگی را در پاسیون سن مَرقُس ساخته اُزوالدو گُلیخُف حس کرد؛ وی در ساخت این اثر شیوه باخ در نوشتن پاسیون را با موسیقی خیابانی آمریکای لاتین درهم آمیخته است.
چن یی نیز در کانتات افسانههای چینی،ملودیهای سنتی چینی را که با سازهای اصیل چینی نواخته میشوند، با زبان و سبک آتونال ترکیب مینماید.
علت شهرت برخی آهنگسازان را میتوان ساختههای کرال آنان دانست، که به عنوان یکی از بهترین نمونههای شناختهشده از این دست میتوان به آهنگساز بسیار محبوب جان راتر اشاره نمود.
به نظر میرسد انبوه کارهای دراماتیک آهنگساز ولزی، کارل جنکینز از نظر نمایشی بازگشتی به کارهای کارل اُرف دارد.
موسیقی جیمز مک میلان نیز به سنتشکنی در ساخت کارهای کرال که با بریتن، والتن، لایتن در بریتانیا آغاز شده بود، ادامه میدهد.
همزمان آهنگسازان درجه اول موسیقی رسانهای چون جان ویلیامز و کنتارو ساتو و همچنین آهنگسازان برجسته موسیقی ارکستری مانند: آگوستا رید توماس، سوفیا گوبایدولینا، آرون جی کرنیس و توماس ایدس با ساختههایشان کمکهای شایانی به کارنامه کارهای کرال نمودند.
در اواخر قرن نوزدهم گروههای کر مردان با اقدامات کارگران معدن زغال سنگ جنوب ولز با محبوبیتی روزافزون روبرو شد، که حاصل آن تأسیس گروههای کر متعددی از جمله Treorchy Male Choir، Morriston Orpheus Choir و Cor Meibion Pontypridd Male voice choirs بود. با وجود رکود صنعت استخراج زغال سنگ در ولز و درگذشت بسیاری از افرادی که در شکلگیری و رشد این گروهها تأثیرگذار بودند، ولی همچنان بسیاری از این گروههای کر به کار خود ادامه میدهند و به عنوان بخشی سنتی از فرهنگ ولز بهشمار میروند و در سطح بینالمللی به اجرا میپردازند. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که تمام این گروههای کر بر اساس فعالیتهای کارگران ولزی استخراج زغال سنگ پدید نیامدند. به عنوان مثال شکلگیری برخی از آنها از باشگاههای راگبی بود؛ مانند Cardiff Arms Park Male Choir و گروه کر باشگاه راگبی موریستُن؛ یا گروههایی دیگر چون: Pontarddulais Male Choir که از گروه کر جوانان تشکیل شد.
آفریقاییهای حاضر در آمریکا که به بردگی گرفته شده بودند، ژانری نو موسوم به موسیقیهای روحانی سیاهان به وجود آوردند. گروه خوانندگان جوبیلی دانشگاه فیسک با تورهایی که برگزار نمودند، این قطعات را به رپرتوار قطعات کنسرتی افزودند و تنظیمهایی از این قطعات به عنوان بخشی از رپرتوار استاندارد کارهای کرال تبدیل شدهاند. ویلیام ال. داوسِن،جستر هِیرستُن و موزِس هوگان از آهنگسازان و تنظیمکنندههای برجسته این سنت هستند.
در اواسط قرن بیستم، کوارتتهای باربرشاپ دست به آزمایشهایی برای ترکیب آنسامبلهای بزرگتر و تشکیل گروههای کری زدند که موسیقی چهاربخشی باربرشاپ را اجرا کنند. این تلاشها غالباً با صحنهپردازی، رقصپردازی و طراحی لباس همراه است. اولین مسابقات بینالمللی گروههای کر باربرشاپ در سال ۱۹۵۳ برگزار شد و تا به امروز نیز ادامه دارد.