- صفحه اصلی
- فولکوریک آذربایجان
فولکوریک آذربایجان
موسیقی فولکوریک آذربایجان
عاشیق های آذری
هنرمندان آذربایجانی که به آنها عاشیق گفته می شود با خلاقیت خود، موسیقی منحصربهفردی را میآفرینند. عاشیق به کسانی گفته می شود که موسیقی آذرباجانی را بههمراه سرودههای خود بهزبان ترکی آذری میخوانند، عاشیقها در وصف آذربایجان و دلاوریهای بزرگان آن، در مراسم جشن و عزاداری، سرودههای زیبایی را بههمراه موسیقی آذربایجانی میخوانند و مورد توجه مردم قرار میگیرند. عاشیقها از دوران قبل از اسلام در بین مردمان ترکتبار وجود داشتهاند.
دسته بندی موسیقی آذربایجانی
موسیقی آذربایجانی به دو دسته اصلی تقسیم می شود که هرکدام طرفداران خاض خود را دارد، البته هستند کسانی که هر دو موسیقی را دوست دارند و برایشان گوش نواز است:
- موسیقی موغام
- موسیقی فولکوریک یا مردمی
موسیقی موغام آذربایجان
موسیقی موغام آذربایجان به دستگاههای موسیقی ایرانی نزدیک است و در بعضی مواقع حتی یکی هم هستند، البته نحوه اجرای این دو موسیقی ملی در انسان احساس بسیار متفاوتی ایجاد میکند. موسیقی آذربایجانی مملو از حس قهرمانی و جسارت است. در حالی که موسیقی ایران عارفانه است. درست است که موسیقی آذربایجان نیز دارای مقامهای حزین و غمگین و عارفانه است، ولی بههنگام شنیدن آن، امید و تحرک در آن احساس میشود. در این موسیقی حرکت و دینامیسم وجود دارد.
موسیقی فولکوریک آذربایجان
موسیقی فولکوریک، شامل موسیقی «عاشیقی»، «بزمی» و «ایلی» است. عاشیق، عارف و نغمهسرای سیاری است که ساز مینوازد و آواز میخواند. پیش از جا افتادن لغت «عاشیق» این صنف با کلمه ترکی اوزان شناخته میشد. عاشیقها اغلب در بداهه خوانی مهارت دارند و شعر و آهنگ تصنیفهای خودشان را هم گاهی خود میسازند. نظائر عاشقهای آذربایجان در میان دیگر ترک زبانان، با نامهای عاشوق، بامسی، باکسی، بخشی و … مشهور بودهاند و برخی اقوام و ملل غیر ترک نیز عاشیق را با همین مشخصات و گاه با همین نام و گاه با نامهای دیگر در فرهنگ خود دارند. بخشیها و بخشوهای جنوب ایران و دیگر مناطق و نواحی ایران از آن جملهاند. در طول تاریخ اقوام ترک، فرمانروایان همواره در سفرهای جنگی اوزانها را به همراه میبردند تا با بیان اشعار حماسی، روحیه لشکریان را شاد نگهدارند.
تاریخچه موسیقی فولکوریک آذربایجان
سنت عاشیقی در فرهنگ ترکی آناتولی، آذربایجان و ایران در عقاید شمنی ترکان باستانی ریشه دارد، عاشیقهای قدیم با لغاتی مانند بخشی، دده (روحانی) و اوزان نامیده شدهاند. انتقال شفاهی فرهنگ، ترویج ارزشها و سنن فرهنگی از جمله وظایف این صنف بود. بر اساس حماسه نامه دده قورقود ریشه عاشقها حد اقل به قرن هفتم میلادی میرسد. کتاب دده قورقود شامل ۱۲ داستان راجع به دوران مهاجرت اوغوزها، قبیلهای صحرا گرد از ترکان، از آسیای میانه به ترکیه و آذربایجان است.
موسیقی عاشیقی به تدریج در طی این مهاجرت بزرگ و چالشهای منتجه با ساکنین اصلی مناطق تکامل یافت. یکی از مولفههای این تکامل پذیرش ارادی اسلام توسط ترکها بود. دراویش ترک، در تلاش برای گسترش دین بین همزبانان کوچنشین خود، زبان تودهها و موسیقی تودهای را مؤثر یافتند. بدینترتیب، موسیقی عاشیقی پا به پای ادبیات عرفانی رشد کرده و صیقل یافت. آغاز این همزیستی به زمان خواجه احمد یساوی میرسد.
گسترش فرهنگ عاشیقی در زمان شاه اسماعیل
برجستهترین حادثه در تاریخ موسیقی عاشیقی بر تخت نشستن شاه اسماعیل صفوی (۱۴۸۷–۱۵۲۴) بود. شاه اسماعیل پادشاهی شاعر بود، که با تخلص ختایی یک دیوان مثنوی در وصف حضرت علی سروده بود. این پادشاه خود را یک عاشیق به حساب میآورد، و چنان به این هنر وابسته بود که در شعری همراه داشتن ساز را جز ارکان اربعه انسانیت شمردهاست
بنا بر نظر فوأد کپرولو در زمان شاه اسماعیل لغت عاشیق جایگزین اوزان شد. در واقع میتوان گفت که در آذربایجان فرهنگ عاشیقی، در فرم کنونی، یادگار شاه اسماعیل صفوی است، و با زوال سلسله صفوی فرهنگ ترکی در میان طبقه حاکمه ایران کمرنگتر شد. در عوض، هنر عاشقی در فرم داستانهای منظوم عامیانه در متن جامعه به بقای خود ادامه داد. در دوران سلسله پهلوی فرهنگ آذربایجان دچار رکود شد. با اینحال، علیرغم ممنوعیت ضمنی نوشتن به زبان ترکی، موسیقی عاشقی تحمل میشد. عاشیقها در قهوهخانههای تبریز و ارومیه و شهرهای دیگر برنامه اجرا میکردند. در تبریز ساز عاشیق با بالابان[۱۳] و قاوال همراهی میشد ولی در ارومیه اجرای تکساز رایج بود.
موسیقی عاشیقی بعد از انقلاب
در دوره ده ساله بعد از انقلاب اسلامی موسیقی عاشقی، همانند دیگر موسیقیها، تا حدی ممنوع شّد. در سالهای میانی دهه شصت، عاشیق رسول قربانی، که به سختی با پارچه فروشی زندگی میکرد، خواندن آوازهایی با مضامین مذهبی و انقلابی را آغاز کرد. دولت ایران بزودی به اهمیت تبلیغی این ژانر موسیقی پی برده و موسیقی عاشقی را ترویج کرد. در حال حاضر موسیقی عاشقی در اوج شکوفایی است. تمبری از دوران اتحاد جماهیر شوروی برای یادبود ۷۰امین سالگرد تولد سراینده آوازهای عاشیقی، صمد وورغون. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جمهوریهای تازه استقلال یافته در قفقاز و آسیای میانه بخشی از هویت فرهنگی خود را در سنت عاشقی جستجو کردند؛ اتفاقی که موقعیت اجتماعی عاشقها را بالا برد. در نتیجه موسیقی عاشقی، با تجربه کردن نوع آوریها، با اجراهای حرفهای مناسب برای محیطهای شهری سازگار شد. برای نمونه، در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۱۲، در بخشی از اجرای تیم جمهوری آذربایجان آلات عاشیقی نواخته شدند. بعلاوه، در نتیجه تلاشهای دولت جمهوری آذربایجان، سپتامبر ۲۰۰۹، هنر عاشیقی آذربایجان در لیست معارف فرهنگی یونسکو قرار گرفت.
سازهای عاشیق ها: ساز، بالابان و قاوال
عاشیق ها در اجرای موسیقی خود از سه سازموسیقی ساز، بالابان و قاوال) استفاده می کندد، ساز عاشیقی، که عموما با تک لغت ساز شناخته میشود، با قوپوز و چگور همخانواده است و از جهات زیادی به باغلاما شباهت دارد. ساز کاسهای حجیم و نیمه گلابی، از چوب درخت توت، و دستهای از چوب درخت گردو یا زردآلو است که روی آن سیم و پردهها را برای نواختن آهنگهای گوناگون نهادهاند. ساز عاشیقی با مضراب نواخته میشود. روی بسیاری از سازهای عاشیقی تزییناتی از جنس صدف، استخوان یا پلاستیکهای رنگی دیده میشود. ساز دارای ۲۰ پرده میباشد و از ۹ سیم تشکیل میگردد. در این شاز موسیقی هفت پرده اصلی و پنج نیم پرده وجود دارد.